تکرار تاریخ

محمد رضایی‌راد در «سفرنامۀ برزخ» امکان تحقق آرمانشهر افلاطونی را بررسی می‌کند.

محمد رضایی‌راد از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویس‌ها و داستان‌نویس‌های معاصر است که بیش از ده‌ها اثر داستانی و نمایشی تا به امروز از او منتشر شده، به‌ویژه در یک سال اخیر. یکی از مهم‌ترین آثار رضایی‌راد، نمایشنامۀ «سفرنامۀ برزخ»، اولین و آخرین نمایشنامه اوست که می‌توان از آن به‌عنوان دریچه‌ای به جهانِ داستانی و نمایشی رضایی‌راد یاد کرد.

در دهۀ 1370 گروه تازه‌ای از نمایشنامه‌نویس‌ها پا به عرصة تئاتر گذاشتند، تا پس از یک دهه سکوت صحنه را به صدا وادارند. پشت سر ویرانه‌های جنگ و پس از آن نمایشنامه‌هایی که هم‌وغمشان بنا به ضرورت زمانه انتقال پیام‌ از مجرای این رسانه بود و سنگ بنای قرص و محکمی برای بنانهادن تئاتری تازه‌تر به حساب نمی‌آمدند. هر که به صحنه می‌آمد باید تئاتر را با جامعۀ جدید و شرایط و ظرفیت‌ها و محدودیت‌های آن بازتعریف می‌کرد. شاید مجموع این عوامل باعث شد تا نسل جوان آن روزها پشتوانه‌ای جز خودش نداشته باشد،‌ فکرکردن به خود و به‌تبع آن فکرکردن به وضعیت زمانه از طریق تئاتر.

نمود این مسئله در کثرتِ شکل‌های بیان تئاتری و ویژگی‌های سبکی آثار آن دوران که بیش از هر چیز فردیت نویسنده و کارگردان را برجسته‌تر می‌کردند قابل ملاحظه است. محمد رضایی‌راد در چنین فضایی به عنوان نمایشنامه‌نویس پا به صحنه گذاشت، البته پیش‌تر تجربیاتی در حوزۀ بازیگری و کارگردانی در زادگاهش شهر رشت داشت و همچنین ده- دوازده نمایشنامۀ نوشته‌شده که خود از آنها با عنوان «چرک‌نویس‌های یک نویسنده» یاد می‌کند.

اولین اثری که در فهرست نمایشنامه‌های رضایی‌راد آمده است «بر فراز برجک‌ها» است. نگارش این نمایشنامه سال 1371 در دوران خدمت سربازی نویسنده به انجام رسید و سال 1397 در یک مجموعه به همراه نمایشنامه‌های «ناکجا» و «عروسی شغال» توسط نشر بیدگل به چاپ رسید. ایدۀ محوری هر سه این نمایشنامه‌ها مسئله مرز و اسارت است.

محمد رضایی‌راد به عنوان فیلمنامه‌نویس، نویسنده داستان کوتاه و رمان،‌ پژوهشگر، بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر نیز شناخته شده است. سالی که گذشت از او شش کتاب به چاپ رسید. تجدید چاپ مجموعه داستان‌های کوتاه «آغوش سنگی دیوار» و «خاطرات خفتگان» توسط نشر فرهنگ ایلیا، رمان «حفره» توسط نشر چشمه، دو دفتر از مجموعه «انتقام دیونوسوس» که حاصل پژوهش سالیان درباره تراژدی‌های یونانی و خوانشی دولت‌شهری از آنها است در نشر فنجان و سرانجام نمایشنامۀ «سفرنامۀ برزخ» که در ادامۀ چاپ مجموعۀ نمایشنامه‌های او در نشر بیدگل منتشر شد. «سفرنامۀ برزخ» عنوان آخرین نمایشنامه از بیست‌وهفت نمایشنامه‌ای ا‌ست که محمد رضایی‌راد تا به امروز نوشته است. از این میان، سیزده عنوان توسط انتشارات بیدگل تا امروز به چاپ رسیده است.

«سفرنامۀ برزخ» را می‌توان اولین و آخرین نمایشنامه رضایی‌راد دانست؛ آنطور که در مقدمۀ نویسنده بر نمایشنامه آمده، نگارش این نمایشنامه سی سال به درازا کشیده است. نطفۀ این نمایشنامه تابستان سال 1370 هنگامی که نویسنده دوران سربازی خود را سپری می‌‌کرده در قالب نمایشنامه‌ای با عنوان «امشب شبِ مهتابه» بسته شده است، نمایشنامه‌ای که هرگز چاپ نشد و در کنار دیگر چرک‌نویس‌های نویسنده به بایگانی رفت. موقعیت، فضا، آدم‌ها و روند داستانی آن نمایشنامه دستمایۀ نگارش نمایشنامه‌ای شد که حالا توسط نویسنده‌ای با تجربه سالیان و آشنا به زبان تئاتر نوشته شده است؛ نمایشنامه‌ای که یک‌بار در دوران جوانی نوشته شد و بار دیگر در میانسالی.

ایدۀ محوری نمایشنامۀ «سفرنامۀ برزخ» مسئلۀ تلقی از کالی پولیس یا آرمان‌شهر افلاطونی و امکان تحقق آن بر روی زمین در دو دورۀ عمر، دوران جوانی و میانسالی ا‌ست. آثار رضایی‌راد حول محور یک ایده پرورش می‌یابند -ایده به معنای فکر، فلسفه و جهان‌بینی نویسنده- و سپس بیان متناظر آن ایده در مدیومی که امکان پرداختن بهتر به آن ایده را داشته باشد ساخته می‌شوند؛ شاید یکی از دلایلی که او مدیوم‌های متعددی را برای بیان ایده‌هایش آزموده است همین مسئلۀ محوریت ایده باشد و تلاش برای دریافتن اینکه کدام‌یک از شاخه‌های هنر و ادبیات امکان بهتری برای اندیشیدن به مسئلۀ نویسنده را فراهم می‌آورند.

اما این ایده‌ها از کجا شکل می‌گیرند؟ و ضرورت پرداختن به آنها چیست؟ چنین پرسش‌هایی معمولاً اولین و ابتدایی‌ترین پرسش‌هایی‌ است که در مواجهه با یک اثر ادبی، هنری پیش می‌آیند برای پاسخ‌دادن به این پرسش‌‌ها در مورد مشخص نمایشنامۀ «سفرنامۀ برزخ» راهی جز رجوع به تجربۀ زیسته‌مان نداریم. هرچند این شیوۀ مواجهۀ مفسرانه و شخصی به نظر برسد، اما از طرفی در این مورد خاص تعمیم‌پذیر نیز هست؛ پس اجازه دهید تا از طریق پرداختن به وضعیت تاریخی و اجتماعی که این اثر ماحصل آن است ارتباطی ملموس‌تر با ایده محوری نمایشنامه و به‌تبع آن خودِ نمایشنامه برقرار کنیم.

طی دو سال گذشته وضعیتی بر جهان حاکم شد که دست‌کم برای انسان امروز بی‌سابقه بود. شرایط اپیدمی و شیوع ویروسی ناشناخته که جهان را دربرگرفت انسان را که خود به عنوان اصلی‌ترین ناقل ویروس شناخته می‌شد، از جامعه دور و منزوی‌تر از پیش کرد. در چنین وضعیتی که زمان حال از هرگونه حرکت و کنشی عاری گشته و آینده نیز که از هر چشم‌اندازی تهی شده است، بیش از پیش نامعلوم می‌نمایاند، گذشته بیش‌تر جلوه می‌کند، ضرورت بازخوانی و بازنگری گذشته در چنین شرایطی تشدید می‌شود، حال آنکه فارغ از این شرایط نیز در زمانۀ ما به دلیل انسدادهای سیاسی و اجتماعی، پرداختن به گذشته برای درک زمان حال و اینکه کجای تاریخ قرار گرفته‌ایم همواره ضروری بوده است. رجعت نویسنده‌ به نمایشنامه‌ای که سی‌سال پیش نگارشش به پایان رسیده است از دلِ چنین وضعیتی قابل‌فهم است. این مسئله، یعنی رویارویی با گذشته، در طرح نمایشنامه نیز نمود پیدا کرده است.

(نوشتۀ پویان پاک‌نژاد)


کتب مرتبط: